![](http://eshghesaharsh.loxblog.com/upload/eshghesaharsh/image/Sahar%20Hamishe%20Dooset%20Daram%20Azizam%209.jpg)
بوسه هايت ، جنس باران
لبانت به از صد چشمه ساران
به دو چشمانت رشک ورزد ماه تابان
و گيسوانت بسانِ رودي بي پايان ،
مرا تا بيکرانِ جنون رهنمون خواهند ساخت !
چه سخاوتمندانه است
اينک
شکوهِ حضورت ، در آغوشم
با گرماي وجودت
اي طلوع جاودان
آب کن
برفهايِ اين دلِ يخزده و خاموشم
اي دستهايِ تو سرشار از آسمان
با هر نوازشت
در من رنگين کمان بساز!
و با هر لبخندت
خورشيد را
به ميهمانيِ چشمهايم دعوت کن !
گلهايِ سرخِ درونِ سينه ات را
به لمسِ نگاهم بسپار
و از منِ اهل پاييز
برگهاي زردم را بتکان !
مي خواهم با بوي تنت
بهار را
من ، رج به رج
نفس بکشم
و آنگاه
براي بودنت ، ستاره نذر کنم
هر شب ، يکي
تا به تعظيم ات آورم !
با هر بار گفتنت که:
دوســـــــــــتـت دارم
بناي عقل را در هم خواهم کوفت !
من آسمان را به اشکِ شوق خواهم کشيد
تا کوير را با خنده پر کنم !
و ساقه هاي گندم را با زمزمه هاي باد، سرمست !
من خدا را هم
از ايمان خويش
خواهم ترساند !!
بــــــــــاور کن ...
|