.....................



خوشبختی


چه غریبانه می خواهمت

آن لحظه که اشک در چشمانت می رقصد و چشمان من مست چشمان تو است

آن لحظه که قفل می کنی مرا در دستانت و

زندانی می کنی مرا عاشقانه و

تنگ و تنگ تر می کنی این زندان را

آن قدر تنگ ... تا مرز یکی شدن

چه بی تابانه می خواهمت

آن لحظه که دستم را می گذاری روی قلبت و می گویی : ببین برای تو می زند

و من غرق می شوم در این همه خوبی

در این همه احساس گاهی شک می کنم که شاید خواب باشد این ها

شاید رویا باشد این همه خوشبختی

اما وقتی گم می شوم در آغوشت

فراموش میکنم همه ی این ها را

و میگویم : حتی اگر رویا باشد رویای قشنگی است

بگذار باشد

بگذار این لحظه را

فقط این لحظه را خوشبخت باشم

 

تقدیم به عشقم کوه بی غم

 


نوشته شده توسط عاشق تنها در چهار شنبه 19 مهر 1391

و ساعت 22:49


شکستن


من شکستن نمیدانم

ولی هر کس از کنارم گذشت شکستن را خوب بلد بود

دلم را ، عهدش را ، غرورم را ، کمرم را ... دلم را با نگاه سردش و

کمرم را ... با رفتنش


نوشته شده توسط عاشق تنها در سه شنبه 18 مهر 1391

و ساعت 20:12


نازنین

قشنگ نازنین من که تو باشی

دیگر از هیچ نگاه هراسانی

هراس ندارم

دیگر از این همه هیچ ،مکدر نمی شوم

و دل قشنگ دوست داشتن را سر مشق تمام دل ها می کنم



نوشته شده توسط عاشق تنها در دو شنبه 17 مهر 1391

و ساعت 22:28


دلم از تو گرفته


با اینکه خیلی دوستت دارم اما ، دلم از تو گرفته

ببین چشمانم را که قطره های اشک بر روی آن نشسته

نه آرامم میکنی نه با قلبم مدارا میکنی

نه میگویی دوستم داری ، نه فکری به حال قلبم میکنی

اینگونه میشود که در لحظه های دلتنگی ام با غمها سر میکنم 

نه با صدای مهربان تو

این حسرت است که در دلم نشسته از سوی تو

هر چه خودم را به بی خیالی میزنم نمیشود ، نمیتوان از تو گذشت

نمیتوان به هوای نبودنت در ساحل بی قراریها نشست

تنها میشود بی تو ، بی نفس دفتر زندگی را برای همیشه بست

با اینکه خیلی دلم از تو گرفته ، بغض گلویم را گرفته

اما نمیدانی ، تو نمیدانی که چه عشقی در دلم نهفته

آن روزی که آمدی و در آغوش گرفتمت

با تمام وجود مرا در میان گرفتی گذشت

چه زود رفت آن حس زیبای عاشقانه

چه زود عشقمان شد ، یک قصه عاشقانه

چه زود دل کندی از همه چیز ، آنقدر از آن روز گذشته که حتی

رنگ چشمهایت را نیز دیگر یادم نیست

این منم که هنوز هم روز به روز بیشتر به تو دل میبندم

این تویی که میگویی اینک دارم از احساسات تو میخندم

آهای بی وفا ، بیا و اشکهایم را ببین ، پس مرامت کجاست

یک ذره احساس داشته باش ، پس آن وجدان قلبت کجاست

تو که مرا نابود کردی ، عشقم را در تابوت گذاشتی وخاک کردی

بعد از آن حتی با یک شاخه گل هم بر سر مزا ر، از عشقم یاد نکردی

دلم از تو گرفته ، با اینکه دلشکسته هستم

نمیدانی چه شبهایی را با همین دل شکسته به انتظارت نشستم

تا امشب نیز فردا شود

شاید دلم دوباره با دیدنت خوشحال شود

نیامدی و حسرت شد آن انتظار ، نیامدی و نیامدی تا دلم شد بیمار


با اینکه دلم از تو گرفته ، بدان که خیلی دوستت دارم

من که جز تو کسی را در این دنیا ندارم ، ای بی وفای من

مرا هم نگاه کن ، تو  فقط با من باش

بعد از آن هر چه دلت خواست با قلبم بازی کن

 

 

بخاطر M ام

 


نوشته شده توسط عاشق تنها در یک شنبه 16 مهر 1391

و ساعت 16:44


سفر

عازم یک سفــــــــــــــرم

سفری دور به جایی نزدیـــــــــــــک

سفری از خود من به خــــــــــــــــــــــــــــودم

مدتی است نگاهم به تماشای خداســـــــــــــــــــــت

و امیــــــــــــــــــــــــــــــدم به خداوندی اوســــــــــــــــــــــــــــــــت



نوشته شده توسط عاشق تنها در پنج شنبه 13 مهر 1391

و ساعت 19:3


نیاز

 

گــــاهی نـــــیاز داری بــــه یــــه آغــــــوش بــــی منـــــت

کــه تــو رو فقـــط و فقـــط واســــه خـــودت بخـــــواد

کــه وقـــتی تــو اوج تـــــنهایی هســـــــــتی

بـــا چشـــــــماش بــــــهت بــــــگه

هـسـتم تــا تـه تـهش ! هــستی ؟


نوشته شده توسط عاشق تنها در پنج شنبه 13 مهر 1391

و ساعت 18:57


خداحافظ

  

  همیشه در حالی که ...

یه عالمه حرف بیخ گلوت چسبیده ! یه عالمه اشک توی چشماته ! یه عالمه حسرت توی دلت تلنبار شده.....

                باید بگی:خب .... خداحافظ    

 


نوشته شده توسط عاشق تنها در پنج شنبه 13 مهر 1391

و ساعت 18:57


ای کاش


بـــرای تـــــو

بـــرای چشــم هــایــت

بــرای مـــن

بـــــرای درد هــــایـــــم

بـــرای مــــا

بـــرای ایــن هــمه تنــــهایــی

ای کـــــاش خــدا کـاری کـــند



نوشته شده توسط عاشق تنها در سه شنبه 11 مهر 1391

و ساعت 15:56


میخواهمت


در خاطری که تویـــی دیگران فراموشند

بگذار در گوشت بگویم

میـــخواهــمــــــــت

این خلاصه ی

تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست


نوشته شده توسط عاشق تنها در سه شنبه 11 مهر 1391

و ساعت 15:54


دوست دارم


امشب تمام حوصله ام را

در یک کلام کوچک

از تو

خلاصه کردم

ای کاش می شد

یک بار بگویم دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم

ای کاش فقط

تنها همین یک بار

تکرار می شد



نوشته شده توسط عاشق تنها در سه شنبه 11 مهر 1391

و ساعت 15:53


عشق آفریده شد برای

 

خــداونــد عشــق را بــرای ســتودن چشــمان زیــبایــت آفــریــد

و گـل سـرخ را بـرای نـمـایـش سـرخی لـبـانــت

و تـاریـکی شـب را نـشـانی از سـیاهی چشـمانت

و زلالـی دریــا را بــه زلالــی دل تــو

و مــرا آفـریـد بـرای شـناسـاندن عشــق بــه مـن

و سکوت را آفـریـد بــرای آرامـی دل عاشـق من

و ایـنک تــو را مـانند پـروردگـار می ســتایم

عشـق مـن عاشــقم بــاش

خـــانـمی دوســــتدارم بــا تــمــام وجـــودم


نوشته شده توسط عاشق تنها در چهار شنبه 22 شهريور 1391

و ساعت 13:52


یک نفر

 


نوشته شده توسط عاشق تنها در یک شنبه 19 شهريور 1391

و ساعت 20:38


وارث عذاب عشق

 

دوس داشتنت معادله ای است که نفسهایم را اثبات میکند

 

 


ادامه مطلب

نوشته شده توسط عاشق تنها در پنج شنبه 16 شهريور 1391

و ساعت 18:40


وارث عذاب عشق

 

همه ما وارثیم وارث عذاب عشق سهم اونکس بیشتره که میشه خراب عشق ، سوختن و فریاد زدن اینه

رمز و راز عشق ، وقت ازخود مردنه لحظه آغاز عشق

این داستان یه رمان عاشقانه و هیجان انگیزه که من خودم ساعتها باهاش گریه کردم امیدوارم ازخوندنش لذت

ببرین. نظرای قشنگتون باعث میشه توانمون رو بیشترکنیم واسه اینکه هر روز یک قسمتشو بزاریم پس ما رو

ازنظراتون نسبت به این رمان و ادامه اون محروم نکنید. برای خوندن رمان به ادامه مطلب مراجعه کنید

 

 

 


ادامه مطلب

نوشته شده توسط عاشق تنها در چهار شنبه 15 شهريور 1391

و ساعت 22:35


عشق پنهان


تو نبودي و من با عشق نا آشنا بودم

تو نبودي و در نهان جانه دلم جايت خالي بود

تو نبودي و باز به تو وفادار بودم

تو نبودي و جز تو هيچ كس را به حريم قلبم راه ندادم

و تو آمدي از دور دستها

از سرزمين عشق

تو مرا با عشق آشنا كردي

با تو تا عرش دوست داشتن سفر كردم

تو مفهوم عاشق  بودن را به من آموختي

با تو كامل شدم

با تو بزرگ شدم

با تو الفباي عشق را آموختم

نداي قلب عاشقم را به گوش همه رساندم

به تو و كلبه عاشمان باليدم

تو نيمه گمشده ام شدي

حال كه اين چنين شيفته توام باش تا در كنارت آرامش بيابم

حتي براي لحظه اي از من جدا نشو

بدون تو دستم سرد است

بدون تو آغوشم تهي و لبريز درد است

به حرمت عشقمان

به حرمت لحظات زيبايمان

مرو كه بي تو من هيچم

بمان با من

بدان كه تا ابد نام تو بر قلبم حک شده

بدان كه عشقمان هميشه پاك خواهد ماند

به وفايم ايمان داشته باش

تا به تو نشان دهم معني واقعي واژه عشق را


نوشته شده توسط عاشق تنها در سه شنبه 14 شهريور 1391

و ساعت 21:26


متن آهنگ تقدیر با صدای شادمهر عقیلی

 

باید تورو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست

تو ساده دل کندی  ولی تقدیر بی تقصیر نیست

با اینکه بی تاب منی بازم منو خط میزنی

باید تورو پیدا کنم تو با خودت هم دشمنی

کی با یه جمله مثل من میتونه آرومت کنه

اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه

دل گیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور

وقتی به من فکر میکنی حس میکنم از راه دور

آخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره

عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی میپره

باید تو رو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی

راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی

محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی

پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی

محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی

باید تورو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست

تو ساده دل کندی  ولی تقدیر بی تقصیر نیست

باید تو رو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی

راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی


نوشته شده توسط عاشق تنها در دو شنبه 13 شهريور 1391

و ساعت 17:59


پیامک عاشقانه 13 شهریور ماه 91

مهربانیت را با دلم پیوند زدم تا از تو دور بودن را احساس نکنم ، اما باز دلتنگم

--

خوشبختی من پیدا کردن " تو " از میان این همه ضمیر بود

--

دوست داشتنت معادله ایست که نفسهایم را اثبات میکند


نوشته شده توسط عاشق تنها در دو شنبه 13 شهريور 1391

و ساعت 17:58


بوسه


من دیـــوانهء آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی

و محکم در آغوشم بگیــری

و شیطنت وار ببوسیم

و من نگذارم


عشق من

بوسه با لـــجبازی ، بیشتر می چسبـــد


نوشته شده توسط عاشق تنها در شنبه 11 شهريور 1391

و ساعت 17:33


مــاه مــن


سلام مــاه مــن

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود

گفتم بیایم سراغ ِ خودت

احوال مهتابیت چطور است

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا . . .

می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود  …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد

تو فقط ماه من بمون و باش

ماه من

مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان ... خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش

دوستدارم عشقم



نوشته شده توسط عاشق تنها در شنبه 11 شهريور 1391

و ساعت 17:31


چراغ چشم تو


تـــو کـیســــتی ، کـــه من اینگـــونه بـی تـــو بـی تـــابــم

شــــب از هجـــوم خـــیالــــت نـمـی بــرد خـوابــم

تـو چیسـتی ، کـه من از مـوج هر تبسـم تو

بسـان قایـق ، سـرگشتــه ، روی گــردابـم

تــو در کـدام سـحر ، بر کدام اسـب سـپید

تـــو را کــدام خـــدا

تـو از کـدام جــهان

تــو در کــدام کــرانـه ، تـو از کـــدام صــدف

تــو در کــدام چــمن ، هـمره کــدام نسـیم

تـو از کــدام ســبو

مـن از کـــجا ســـر راه تــو آمــدم نــاگــاه

چـه کـرد بـا دل من آن نـگاه شـیرین ، آه

مـدام پـیش نـگاهی ، مدام پـیش نـگـاه

کـدام نشاط دویده است از تو در تـن من

کـه ذره های وجـودم تـو را کـه می بینند

بــه رقــص مــی آیــند

ســــرود مــیخـوانــنــد

چـــه آرزوی محـــالـــی اســــت زیــــســـتن بـــا تـــو

مـــرا هـــمـین بــگــذارند یـــک ســـخن بــا تـو

بـه مـن بـگو کـه مـرا از دهــان شــیر بــگـیر

بـه من بـگو که بـرو در دهـان شـیر بـمیر

بـگو برو جـگر کـوه قـاف را بـشکاف

ســـــتـــاره هــــا را از آســـــمان بــــیـــار بـــــه زیـــــر

تـو را به هـر چــه تــو گــویی ، به دوســتی ســوگنـد

هــر آنــچـه خــواهــی از مـن بــخــواه ، صــبر مــخواه

کـــه صــــبر ، راه درازی بـــه مـــرگ پـیوســــته ســت


تـــو آرزوی بــلندی و دسـت من کــوتـاه

تــو دور دســـت امــیدی و پــــای مــن خســـته ســـت

هـــمه وجـــود تـــو مـــهر اســت و جـــان مـن محـــروم

چــراغ چشــم تـو سبزســت و راه من بســته اســـت

دوســــــتدارم عشقم


نوشته شده توسط عاشق تنها در دو شنبه 30 مرداد 1391

و ساعت 17:3


چه زیباست

 

 

 

 
چه زیباست بخاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای توسوختن ...

 

 

 

 
و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن و به عشق و دنیای تونرسیدن ...

 

 

 

 

 
ای کاش میدانستی بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست ...

 

 

 

 
دستانم تشنه ی دستان توست ...

 

 

 

 
شانه هایت تکیه گاه خستگیهایم ...

 

 

 

 
با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا را داشته باشم

 

زیرا می دانم فردا بیش ازامروز دوستت خواهم داشت !


نوشته شده توسط عاشق تنها در جمعه 27 مرداد 1391

و ساعت 18:1


من تو را به دریا بخشیدم

 

من تو را به دریا بخشیدم به تلاطم های پر غرورش

به آسمان آبی به ابرهای سفیدش

به باران به قطره های زلالش

به بهار به شکوفه های نازش

به ماه به شبهای مهتابی اش

به غزل به واژه های عاشقانه اش

به آرزو به امید رسیدنش

من تو را

به دریا

به آسمان

به باران

به بهار

به ماه

 

به غزل

 

به آرزو بخشیدم تا ببخشند تو را به من تا همیشه
 
دوست دارم تا همیشه عشقم


نوشته شده توسط عاشق تنها در سه شنبه 24 مرداد 1391

و ساعت 22:40


عشق من

 

 

هیچی ندارم بریزم به پای تو

 

یه دل دارم

 

توی دلم تو رو دارم

 

تو دنیا تنها اینها رو دارم

 

اینها برام عزیزن

 

به هیچکسم نمیدم

 

اینهارو گفتم به تو

 

فکر نکنی فقیرم

بدون ، بدون اینها می میرم ....

 

 


نوشته شده توسط عاشق تنها در سه شنبه 24 مرداد 1391

و ساعت 17:18


جملات عاشقانه

 

 

 



 

 

روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ، شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ، شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ، با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را ، عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم .

 
 
امروز دیدمت خسته بودی ، اگه اشتباه نکنم دل شکسته بودی ، دوستم نداری می دونم ، حتما به دیگری دل بسته بودی !
 
اگر زیستن را دوست داشتم ، هرگز به هنگام به دنیا آمدن نمی گریستم !

 

 

 


نوشته شده توسط عاشق تنها در یک شنبه 22 مرداد 1391

و ساعت 21:39


دلتنگ و خسته

دلتنگ بودم و خسته

آمدم تا ماه نگاهت را

از پشت پنجره بچینم اما

پائیز حرفهایت به هوای شعرم خورد

و رعد یادت در واژه هایم پیچید

تمام خاطرات کز کرده از تو

خیس شدند!

چه بگویم وقتی دیوانه وار

سمت گلهایی که دارم از تو به آب می دهم

در حرکتم وآخرش نمی دانم

 به کدام نا کجا آباد می رسم؟

تازه لهجه شعرم بهاری شده بود

که تو آمدی...........

ونگذاشتی لابه لای برگها شکوفه کنم

حالا از بهار نشانی نیست

تنها یک برگ؛که مرا می برد تا رویائی

که تا به حال ندیده ام

واینکه به او که هیچوقت فکرش را هم نمی کردم

چقدر فکر کردم؟؟!

و هنوز دلتنگم....


نوشته شده توسط عاشق تنها در یک شنبه 22 مرداد 1391

و ساعت 21:37


گذشتن

همیشه با بدست آوردن اون کسی که دوستش داری نمی تونی صاحبش بشی ، گاهی وقتا لازم هست که ازش بگذری تا بتونی صاحبش بشی
همه ما با اراده به دنیا می آییم با حیرت زندگی میکنیم و با حسرت میمیریم این است مفهوم زندگی کردن
پس هرگز به خاطر غمهایت گریه مکن و مگذار این زمین پست شنونده آوای غمگین دلت باشد
افسوس... آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم و بعد...برای آنچه از دست رفته آه می کشیم


نوشته شده توسط عاشق تنها در یک شنبه 22 مرداد 1391

و ساعت 21:33


چشمهایت

آهستـــــــــه

فتــــح کرده ای

با چشمهایت

هرچـــه داشته ام را

حالا

تمام جهــــــان من

مستعمره ی توست



نوشته شده توسط عاشق تنها در شنبه 21 مرداد 1391

و ساعت 17:38


چشم های بسته


چشـــم های بســـته ی تـــورو ، بــا بــوســـه بــازش می کنـــم

قــلــب شــکســته ی تــورو ، خـودم نــوازش می کـنــم

نمی زارم تنگ غروب ، دلت بگیره از کسی

تــا وقــتی من کنــارتـم ، بـه هــر چــی می خــوای می رســـی

خودم بغل می گیرمت ، پر می شم از عطر تنت

کاشکی تو هم بفهمی که ، می میرم از نبودنت

خــودم بــه جــای تــو شـــب هــا ، بــهونـه هــات و می شـــمرم

جای تو گریه می کنم ، جای تو غصه می خورم

هرچی که دوست داری بگو ، حرف های قلبت رو بزن

دل خــــوشـــی هــــات مــــــال خـــودت ، درد دلـــــت بـــــرای من

من واسه ی داشتن تو، قید یه دنیا رو زدم

کاشکی ازم چیزی بخوای ، تا به تو دنیام و بدم

هــــر چـــی کـــه دوســــــــت داری بـگـــو ، حــرفای قلــــب و بــــزن

من واسه ی داشتن تو ، قید یه دنیا رو زدم

دوســــــــــــــــــــــــــــــــتـــدارم عشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــق خـــــــــــــــــــــــــــــــودم


نوشته شده توسط عاشق تنها در شنبه 21 مرداد 1391

و ساعت 17:32


قسمت

 

مثل اون لب های بسته که دیگه حرفی ندارم

مثل این دست های بی جون که به هم پناه میارن

مثل اون خاطره ای که تو نگاه آینه مرده

مثل اون ترانه ای تورو یاد من آورده

خسته ام خسته ی خسته

خسته از ندیدن تو

چرا قسمتم نمی شه لحظه رسیدن تو

مثل قطره های بارون که تو چنگ ابر اسیرن

یا شقایق های تشنه که بدون آب می میرن

یا مث روزهای برفی که تن آفتاب و می خوان

مثل خاطرات کهنه  که به یاد تو نم یاد

خسته ام خسته ی خسته

 

خسته از ندیدن تو

چرا قسمتم نمی شه لحظه رسیدن تو


نوشته شده توسط عاشق تنها در پنج شنبه 19 مرداد 1391

و ساعت 21:41


ساحل عشق


لب دریا توی ساحل به یاد تو نشستم

روی شن ها روی ماسه اسمتو من مینوشتم

تورو من با خود میدیدم روی اون موج های آبی

کنارت نشسته بودم اما آروم با یه آهی

لب دریا توی ساحل تو نبودی در کنارم

روی شن ها روی ماسه کشیدم به قلب خسته

قلبی با آه ولی آروم     نشسته در انتظارت

تو نیستی اما لب دریا میشینم در انتظارت

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

چه رازی در این جمله است

دوستت دارم

که هرکه می گوید عاشق تر میشود

و هرکه می شنود بی تفاوت تر...

و هرکه می شنود بی تفاوت تر...


نوشته شده توسط عاشق تنها در چهار شنبه 18 مرداد 1391

و ساعت 23:39



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by hasratdore ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.




به وبلاگ من خوش آمدید از اینکه وبلاگه من را انتخاب کرده اید بی نهایت سپاسگزارم و ما رو در پر بیننده کردن وبلاگ راهنمایی کنی و اگر از مطالب من خوشتان نیومد بهم بگی تا عوضش کنم این وبلاگ حرف های دلمه خواستم یه جورای بهش بفهمونم که دوستش دارم اما منو باور نکرد و منو تنها گذاشت از خداوند متعال خواستارم هر جای دنیا باشه خوشبخت و در تمامی کاراش موفق باشه من هیچ وقت ناراحت نیستم شاید قسمت اینجوری بود من اینجا باشم اون اونجا




دلتنگی




عاشق تنها
کوه بی غم
كوه درد




تقدیم به تنها عشقم
گیربکس اتوماتیک
ابزار وبلاگ
غرب تهران
خرید لایسنس نود32
فروش
آیسان
ماشالله باختر
درمورد اقساط بندی مهریه
بزرگترین سایت عاشقانه|جوجو
تنهایی
شار رایگان
زینب
سمانه صمدی
بهار
همراهاول
آهنگ
عشق3
دل نوشته های پسرک تنها...
جمله های زیبا
ویکی ناز
دانلود فیلم
وبلاگ جدیدم
عشقولانه
آموزش زبان دات كام
سلنا گومز(selena gomez)
bekhatereshgam2
alone
قاطي پاتي
آتار من
http://1patog.ir/
زندگي بي تو معنا ندارد
ملودي ها
فزايش ترافيك و بازديد تاپ رنك
عشق ابدي ما
طلوع عشق
غريبه
شيدايي
پایگاه فرهنگی مذهبی علویون
سالي
عینک ریبن اصل
ترک سیگار
خرید شارژ ایرانسل
چت روم
عشق پاك يعني عشق من و تو
k-pop عشق من
ويلا
مشهد 2 رپ
باران
شرح من زندگي
ساکس و وی پی ان
عشقی
عشق یعنی سوختن شمع با پروانه
اس ام اس روز
كلوب مجازي فيستك
دختران دریا
آجی الناز
کلبه عشق
گل یاس
تکنوازنده عشق
انرژی درمانی
همه چیز در جوجیکا
عشق مرده
من آغوش تو را تمنا می کنم
عاشقانه هایتان شیرین
XoXo
dokhtaranedarya
سرزمین عشق
رویای خیس
خاطرات ما سه نفر
طلوع یک عشق
سایبرلند
عرضه محصولات طبیعی آرایشی و بهداشتی
خلوتگاه من
مر جعی برای سرگرمی شما
رویای خیس
امیر شیما
ss501story
عـــشق من چرا تنهایی
دلنوشته های تنهایی من
BEST MUSICS
دوباره زندگی
بلکــــــــــ� �ـــــلاو
بهانه های من
تنهام خیالت پیشمه
عاشقانه
الناز جیگری
وبلاگ عاشقانه
فرزانگان
زندگی عاشقانه
مترسکی تنها و غمگین
عشق غوغای عشق در دفتر عشق
تنهاترین
به روز باش
خودم
عنوانی ندارم چون اینجا همه چی درهمه
دختران آفتاب
گرافیک
کاسکو
به وبلاگ من خوش آمدید
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان حسرت دوری و آدرس hasratdore.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا















»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 1008
تعداد نظرات : 361
تعداد آنلاین : 1



Alternative content